ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ
هرگز در را به صدا در نمی آورد , مهمانی است ناخوانده
در را می گشايد و وارد می گردد , او را نمی بينی , صدايش را نمی شنوی
تنها احساس می کنی دردی مالامال از آه تمام سينه ات را فرا می گيرد
و ابر های آبی چشمانت بانگ باريدن دارد ...
صاعقه های آه از قلبت می جهد و برق غم وجودت را آتش می کشد
و آن وقت است که سيل باران از چشمانت فرو می بارد ...
آه اين چه مهمانی است که تحفه هايش
جز اشک و آه چيز ديگری نيست
شايد بدانی جز سرکار غم
کس ديگری نيست ...
نظرات شما عزیزان:
قشنگ بود.gif)
.gif)
♥ یک شنبه 15 مرداد 1391
2 CM
♥ 15:55 بـ ه قـلمـ h... ♥ طراح : صـ♥ـدفــ |